تصنیف زیبای (شد ز غمت خانه ی سودا دلم )
سلام
تصنیف بسیار زیبایی از استاد ناظری را تقدیم می کنم .
شعر واقعا فوق العاده از مولوی
شد ز غمت خانه ی سودا دلم در طلبت رفت به هر جا دلم
خاک رهش گشتم و آخر ز بخت رفت بر این گنبد مینا دلم
در طلب زهره رخ ماه رو می نگرد جانب بالا دلم
فرش غمش گشتم و آخر ز بخت رفت بر این سقف مصفا دلم
آه که امروز دلم را چه شد دوش چه گفته است کسی با دلم
در طلب گوهر دریای عشق موج زند موج چو دریا دلم
روز شد و چادر شب می درد در پی آن عیش و تماشا دلم
از دل تو در دل من نکتههاست آه چه ره است از دل تو تا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم وای دلم وا دلم
ای تبریز از هوس شمس دین چند رود سوی ثریا دلم
لذت خواندن این شعر همراه با شنیدن این ترانه صد چندان میشه !
+ نوشته شده در پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱:۴ ق.ظ توسط ناصر حاجی زاده
|
من آن غریبه ی دیروز ، آشنای امروز و فراموش شده ی فردایم . در آشنایی امروز مطالبی می نویسم و عکس هایی قرار می دهم تا در فراموشی فردا یادم کنید .